نویسنده: محمود مهدیپور بازگشت به فهرست
اللهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک.[1]
معرفت عمیق و دقیق نسبت به ساحت قدس نبوی(ص) یکی از بزرگترین نعمتهای الهی و زمینهساز شناخت خدا و اولیای دیگر الهی و راهکار دستیابی به سعادت جاودانه است. قرآن، تمام بشریت را به شناخت، ایمان، اطاعت، بیعت، نصرت، تکریم، ابلاغ سلام و صلوات به پیامبر بزرگ خدا فراخوانده است. آگاهی از این حقایق و انجام این وظایف، شرط بهرهمندی از نعمتهای فراوان الهی در دنیا و آخرت است.
شناخت پیامبر اکرم(ص) شناخت یک شخص نیست. مجموعهای از معارف زندگیساز و سعادت آفرین است. جهانبینی نبوی(ص)، آرمانهای نبوی(ص) ، تاکتیکهای نبوی، فقه نبوی، اخلاق نبوی، آداب نبوی، علوم نبوی، طبّ نبوی، مدیریت نبوی، سیاستهای نبوی، قضاوت نبوی، تربیت نبوی، عبادت، نیایشهای نبوی و ارزشهای مقبول نبوی، هر کدام دنیایی از معرفت و دریایی از نور و رحمت است. آفاقی از تلاش و تقوای فطری لازم است، تا ذهن بشر به قطرهای از معرفت و گرد راه این قافله هدایت راه یابد.
قرآن عظیم، بخشی از علوم الهی است که بر زبان رسول اعظم جریان یافته است و کیست که تمام حقایق بیکران آن را کشف کرده باشد؟ و لایحیطون بشیء من علمه الّا بما شاء[2]
نهج البلاغه، دستاورد یکی از شاگردان «مدرسه نبوی» است، و کیست که به بلندای اندیشه علوی راه یابد؟ خود او فرمود: سیلاب «علم و ایمان» از ستیغ وجودم سرازیر میشود و طائر بلند پرواز اندیشه تا آفاق بلند زندگیام، اوج نمیگیرد.[3] پرسشهای اصلی در زمینه «پیامبرشناسی» این است که پیامبر اعظم کی بود و چه گفت و چه کرد؟
ممکن است درباره دو پرسش «چه گفت» و «چه کرد» بتوان اندکی سخن گفت و از دانش حدیث، تاریخ، تفسیر، رجال و تراجم کمک گرفت. اما شناخت «حقیقت محمدیه»، از توان ذهن و زبان و فهم و خیال ما بیرون است.
نهج الفصاحه شبنمی از اقیانوس «علوم محمدی» است که پس از قرنها، بهار میآفریند و طراوت میبخشد و ذهن و زندگی را نورانی میکند.
شناخت «انسان کامل» و کاملترین انسان، نیاز همیشه جوامع بشری است. هر کس با الفبای ارزیابی انسانها آشنا باشد، میداند در میان چهرههای برجسته تاریخ چهرهای درخشانتر و زیباتر از پیامبر بزرگوار اسلام وجود ندارد. شناخت این سیمای پاک و غبار زدایی از زندگی او، آب حیات روزگار ماست.
در عصری که حامیان ظلم و ظلمت از اسلام و پیامبر(ص) شبحی وحشتآفرین ساختهاند، رویش دوباره «گلستان محمدی» در ایران و لبنان و فلسطین و مصر را برنمیتابند. طلوع اندیشههای نبوی در مغرب زمین خواب آنان را آشفته کرده است. سردمداران غرب «جنگ احزاب امروز» را تدارک میبینند. کشورهای 1+5 فریاد عدالت و آزادی و توحید را روز به روز پرطنینتر احساس میکنند و به محاصره اندیشه اسلامی در خاورمیانه و ریشهکنی آن میاندیشند. در این شرایط، شناخت محمد و آل محمد باران زندگیبخش روزگار ماست. انسانهای پاک اگر این پیشوای رحمت را بشناسند، بیهوده احساس وحشت نمیکنند، بلکه دست دوستی میگشایند و گروه گروه به شیفتگان اسلام میپیوندند. دوستان اگر با او بیشتر آشنا شوند، آفاق «مهربانی» و «ایمان» و «عدالت» و «خدمت» را توسعه میبخشند. سران «استکبار جهانی» نه از روی دلیل و عقل و اندیشه بلکه برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی به جنگ اسلام و محمد(ص) برخاستهاند.
هجوم تبلیغاتی غرب به قرآن ، پیامبر، تشیع، امامت، ولایت فقیه و تمسخر اسلام و مسلمانان و تفرقهافکنی بین مسلمین با تمام ابزارها، فشار روزافزون بر مسلمانان غربنشین و بانوان محجبه در بلاد غربی و هجوم نظامی به لبنان و فلسطین و افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی، همه و همه نشان از زندگی و اثرگذاری «اندیشههای محمّدی» و ترس و وحشت صهیونیسم جهانی از بیداری اسلامی دارد.
برای آنها که در زمین ادعای خدایی میکنند و همه را برده خویش میخواهند، حضور پیامبری که از سوی خدا «ولایت» دارد و بندگان خدا را از زنجیرهای زر و زور و تزویر سرمایهداری آزاد میکند، و فریاد «توحید» و «عدالت» و «اخلاق» برمیآورد، به راستی وحشتآفرین است. تمام کتابهای ضد اسلام، اظهارنظرهای ضد پیامبر، شبهه پراکنیها و سایتهای ضد اسلام و پیامبر اعظم و تفرقه افکنیها بین فرق اسلامی ، لشکرکشی و اعزام ناوگان و احداث پایگاه در این راستا قابل تحلیل است.
صهیونیسم، جهان را برای خویش میخواهد، و محمد(ص) همه را برای خدا. طبیعی است که این دو آرمان با یکدیگر ناسازگار است و جنگ همیشه تاریخ، جنگ توحید و شرک است.
از دشمن چیزی جز هجوم و سیاهنمایی و دروغ و فریب انتظار نیست، ولی از پیروان محمد(ص) و علی (علیه السلام) در جهان اسلام، انتظاری دیگر است؛ انتظار بیداری، انتظار برادری، انتظار همفکری، انتظار مسلمانی و جهاد.
غفلتهای بزرگ
غفلت از شناخت پیامبر اعظم؛
غفلت از معرفی آن بزرگوار؛
غفلت از هجوم دشمن به بلاد اسلامی؛
غفلت از آرمانهای والای نبوی؛
غفلت از قرآن و پیام محمدی(ص)؛
غفلت از اشغال بلاد اسلامی؛
و در همین شرایط، صدور فتوا علیه مجاهدان خطّ مقدم مبارزه با صهیونیسم جهانی؛ چیزی نیست که از سوی مسلمانان قابل قبول باشد.
«سیره نبوی» فقط سیره اخلاقی و سیره فردی و عبادی نیست. شناخت سیره نبوی در برابر کفر و شرک و هجوم نظامی و فرهنگی آنان، به شدت مورد نیاز دولتمردان دنیای اسلام است و این مدیران و رهبران فرهنگی، سیاسی و اجرایی امت هستند که بیش از همه به «سیره نبوی» نیاز دارند.
دشمنان از سیره پیامبر در اذکار و دعا و خواب و استراحت نمیترسند و میلیون نسخه از آداب و اذکار فردی را در ایام حج به زبانهای گوناگون پخش میکنند. آنان از «ولایت نبوی» و «برائت علوی» بیم دارند.
گرچه تودههای مردم مسلمان به سیره و سخن پیامبر همیشه نیازمندند و تا حدودی در مسیر آن گام برمیدارند، اما آنچه جامعه اسلامی از آن تا حد زیادی محروم است و بیش از همیشه بدان نیاز دارد، سیره نبوی در زندگی و روش و منش حاکمان و دولتمردان و مدیران دنیای اسلام است. سلطه سیاسی، سلطه اقتصادی و سلطه فرهنگی و هجوم نظامی صهیونیسم و کفار صلیبی بر بلاد اسلامی، پیامد دوری حکام و مدیران کشورهای اسلامی از اندیشه و سیره نبوی است.
خود رسول خدا(ص) فرمود:
«لست اخاف علی امتی جوعاً تقتلهم و لا عدوّاً یجتاحهم و لکنّی اخاف علی امتی ائمة مضلّین إن اطاعوهم فتنوهم و ان عصوهم قتلوهم؛[4] من بر امتم از گرسنگی مرگبار نمیترسم، از دشمن خارجی ویرانگر نمیترسم، ولیکن از پیشوایانی گمراهگر بیم دارم که اگر از آنان اطاعت کنند، از دین بیرون میروند و اگر مخالفت کنند، کشته میشوند».
تاکنون آنچه از سیره و سنن پیامبر گرامی مطرح شده و میشود، بیشتر سیره و سنن فردی پیامبر بزرگوار در بخش اخلاقی و عبادی است؛ و حال آنکه از دیدگاه ما بیش از تودههای مردم دولتمردان و مردان میدان مدیریت، سیاست و اقتصاد جامعه و مسئولان کشورهای اسلامی در بخشهای قانونگذاری، قضاوت و اجرا نیازمند شناخت عمیقتر و اجرای دقیق تر سیره و اخلاق نبوی هستند. سیره سیاسی رسول اعظم، سیره اقتصادی رسول اعظم، سیره مدیریتی پیامبر، سیره فرهنگی پیامبر بزرگ، و سیره نظامی رسول خدا به عنوان حاکم اسلامی، مورد نیاز امروز ماست. «رسالت» و «ولایت» پیامبر اعظم، مهمترین نقطة درگیری دنیای اسلام با کفر جهانی است. «رسالت» قانون زندگی بشر را تعیین میکند و«ولایت» شاخصههای «حاکم» بر «جامعه» را نشان میدهد. استکبار این رسالت را که در قرآن تجلّی یافته، مزاحم خویش میبیند و این «ولایت» را که در عترت تداوم دارد، مشکل آفرین میداند.
آیا نظام آموزشی ما تا چه میزان با نظام آموزش مطلوب نبوی هماهنگ است؟
آیا نظام پژوهش در کشورهای اسلامی بر اساس معیارها و موازین نبوی است؟
حوزههای علوم اسلامی تا چه میزان به نظام آموزشی و اخلاقی پیامبر اعظم نزدیک است؟
دانشگاههای ما چه گامهایی باید بردارد تا به رهنمودهای رسول خدا نزدیکتر شود؟
چه تغییراتی در متون، در ساختار، در اهداف، در نیروها، در گزینش و پذیرش استاد و دانشجو باید به وجود آید؟
صدا و سیمای ما تا چه میزان میتواند سرافرازانه، حرکت خویش را به سوی نظام تبلیغات نبوی و اطلاع رسانی الهی و گسترش بینش و دانشهای خاتمالانبیا(ع) معرفی کند؟
نظام ورزشی کشور تا چه میزان با نظام ارزشی پیامبر اعظم هماهنگ است؟
در زمینه مبانی فکری حکومت نبوی چه کارهای پژوهشی انجام شده است؟
آیا پیامبران به طور عام در مدیریت جامعه دخالت میکردهاند؟
آیا پیامبر بزرگوار اسلام علاوه بر نبوت، حکومت داشتهاند؟
آیا حکومت، «حقّ» پیامبر است یا وظیفه او؟
منشأ حکومت پیامبر، دستور خداست یا انتخاب مردم؟ یا هردو، و یا دلیل دیگری دارد؟
پیامبر گرامی «حکومت» را هدف میدانست یا وسیله؟
قدرت در نگاه او، موضوعیت داشت یا طریقیت؟
آیا پیامبر اسلام دفاع از جان، مال، عقل، دین، نوامیس و حقوق مسلمین را در شمار وظایف خویش میدانست؟
رسول خدا در جهت آموزش فرهنگ قرآنی، اصلاح اندیشهها، تربیت اخلاقی، آموزش سیاسی، انتقال مهارتهای زندگی، فراگیری علوم پایه و تولید و گسترش علوم چه گامهایی برداشته است؟
پیامبر اعظم در جهت تأمین نیازهای اقتصادی جامعه (زندگی فرد و جامعه) چه اقداماتی انجام داد؟ چه رهنمودهایی صادر کرد؟ چه موانعی را بر طرف ساخت؟
پیامبر گرامی در جهت استقرار «امنیت عمومی» چه گامهایی برداشت؟ برای حفظ، گسترش، تقویت و امنیت فراگیر چه اقدامات فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی را برنامهریزی کرد؟
رسول اعظم، از کدام آزادیها و به چه میزان و با چه روشهایی دفاع میکرد؟
پیامبر در جهت کسب استقلال مسلمین و حفظ آن و تقویت قدرت تصمیمگیری درونی در برابر قدرت های بیرون از مرزهای اسلام چه اندیشهها، رهنمودها، بایدها و نبایدها و اخلاق و رفتاری را پایه ریزی کرد؟
راستی عزل و نصبهای نبوی بر چه پایهای صورت میگرفت و آیا در دنیای اسلام همان معیارها حاکم است؟
پیامبر چه کسانی را به کار میگمارد؟ چه کسانی را عزل میکرد؟ به چه کسانی اولویت میداد؟ و چرا مهمترین انتصاب نبوی در صحنه «غدیر»، به فراموشی سپرده شد؟
راستی رابطه نبوت و حکومت چیست؟ کدام هدف است، کدام وسیله، یا هردو وسیلهاند برای خداشناسی و خدامداری برای عبادت الله، یکی در مقام فرهنگی و اخلاقی است، یکی در جایگاه اجرایی؟
حکومت نبوی با کدام یک از انواع حکومتهای موجود و تاریخی منطبق است: حکومت استبدادی؟ حکومت قبیلهای؟ حکومت شورایی؟ حکومت قانون الهی؟
پیامبر اعظم در سیاست خارجی چه کرد و چه گفت و چه میخواست؟
پیامبر اعظم درباره آموزش و پرورش عمومی چه گفت و چه کرد و چه میخواست؟
پیامبر در میدان بهداشت و درمان چه گفت و چه کرد و چه برنامهای داشت؟
سیره و سنت نبوی در اطلاع رسانی و تبلیغات و رسانههای آن روز و اهداف و روشهای آن، چه بود؟
آیا پیامبر به کمبود فضای علمی و آموزشی و عبادی امّت میاندیشید و مدرسه و مسجد میساخت یا در هر شهری میرفت، ورزشگاه زنانه و مردانه تأسیس میکرد؟
آیا یک سوم رسانه های حکومت نبوی، صرف تفریح و بازی و ورزش میشد؟
آیا بیت المال مسلمین از مالیات های اجباری تأمین می شد و صرف اعزام شطرنجباز زن و مرد به بلاد کفر میگردید؟
سیره و سخن نبوی در قلمرو تأمین اجتماعی چه بود؟ و آیا شیوههای امروزی تا چه میزان با معیارهای نبوی هماهنگ است؟
آیا پیامبر(ص) از بودجه مسلمین برای جلب جهانگردان دنیای کفر، همین گونه هزینه میکرد؟ و آیا مساجد و اماکن مقدسه، ابزاری برای جلب جهانگردان شناخته میشد؟
آیا پیامبر برای حفظ و مرمت آثار باستانی و خانههای خوانین و سلاطین، همین سیاست جاری در دنیای امروز را دنبال میکرد؟
آیا در سیره نبوی، طب سنّتی و دارویی محدود و محصور و ممنوع بود و طبّ وارداتی مقبول و محبوب و حاکم و مورد حمایت و تشویق و تقدیر؟!
کشاورزی و دامداری و صنایع در «حکومت نبوی» چه جایگاهی داشت؟ راه و راهسازی و حمل و نقل در حکومت نبوی، چه میزان مورد توجه بود؟
پیامبر چه نوع نظام اطلاعات و تحقیقاتی را مقبول و مطلوب میدانست؟
سیره حکومت پیامبر(ص) در واردات و صادرات و داد و ستدهای بین الملل آن روز چگونه بود؟
سخن و سیره پیامبر در خصوصیسازی و پاسداری از اموال عمومی و بیت المال و اختیارات کارگزاران دولت چگونه بود؟
آیا پیامبر اعظم به تعلیم، تولید، عدالت، آزادی، استقلال و عزت امت اسلامی میاندیشید یا برای سرگرمی و بازی و تفریح و مسخرهبازی، برنامهریزی و هزینه میکرد و رسانهها را به کار میگرفت؟
شناخت سیره حکومتی رسولخدا(ع)، تبلیغ راه و رسم پیامبر در زمینه مدیریت جامعه اسلامی و بریدن حلقههای وابستگی پیدا و پنهان زمامداران و قوانین دنیای اسلام به «کفّار حربی»، مهمترین نیاز امروز امت محمّد(ص) است.
سال رسول اعظم باید سال همفکری و همکاری و برنامهریزی و اقدام در جهت تحقق این آرمان مقدس باشد.
شناخت اولویتها و عمل بر طبق آن، از مهمترین نیازهای حکام و مدیران کشورهاست. صرف عمر و امکانات و تجهیزات مسلمین در امور غیر ضروری، از بزرگترین خطاها و بلکه از جنایات عصر ماست. از باب مثال، روزانه میلیونها ساعت وقت فرزندان اسلام در تماشای مسابقات ورزشی تلف میشود؛ مسابقات و خبرهایی که نه تنها هیچ نیاز مادی و معنوی امّت را تأمین نمیکند، بلکه صدها نوع خسارت و زیان علمی و اخلاقی و بهداشتی و سیاسی و اقتصادی بر جامعة اسلامی وارد میآورد.
هم اکنون هیچ مخترع و مبتکر و کارگر و کشاورز و صنعتگر و پزشک و دانشمند و عالم و مجاهدی در سیمای جمهوری اسلامی به اندازه قهرمانان ورزشی مورد تکریم و تجلیل و تبلیغ قرار نمیگیرد. این گونه بودجهگذاری و الگوسازی اگر از روی توجه و عمدی انجام شود، سیاستی شیطانی است و اگر ناشی از غفلت و تقیه در برابر فشارهای بینالمللی باشد، باید به آستان خدا استغفار کرد و در برابر امّت اسلامی به روشنگری پرداخت؛ زیرا، این سیاستها، جای استغفار و توبه دارد و با راه و رسم پیامبر اعظم(ص) هماهنگ نیست. والسلام